عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 273
بازدید کل : 194372
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 2






 

آموزش آرایه های ادبی:

 

۱- تشبیه: همانند کردن دو چیز به هم که در ویژگی یا خصوصیتی مشترک هستند .

 

مثال: «دانش در روشنگری هم چون چراغ است .»

# تشبیه حداکثر از چهار عنصر (رکن یا پایه) تشکیل شده است  .

 

    ۱) مشبه: رکنی است که ما می خواهیم آن را تشبیه نماییم . --> دانش

 

    ۲) مشبه به: رکنی است که مشبه را به آن تشبیه می کنیم . --> چراغ

 

    ۳)‌ ادات تشبیه: واژه هایی که مفهوم مشابهت را می رساند و ارتباط تشبیه را برقرار می سازند؛ از قبیل: چون،چو،هم چون،هم چو،مانندِ،همانندِ،مثلِ،شبیهِ،به سانِ،به کردارِ،بر مثالِ،نظیرِ،عینِ،مانَد،گویی،گویا و ...  --> هم چون

    ۴) وجه شبه : صفت و ویٰگی مشترک میان مشبه و مشبه به است --> روشنگری

نکته ۱ : «مشبه» و «مشبه به» را «طرفین تشبیه» می گویند و آنها را نمی توان از تشبیه حذف نمود(مگر اینکه یکی از آن ها به قرینه حذف شده باشد.) مثال : «علی نظر خود را اعلام کرد و مانند کوه بر آن پافشاری نمود.»

(در جمله ی دوم) مشبه(علی) به قرینه لفظی جمله ی اول حذف شده است.

نکته ۲ : وجه شبه و ادات تشبیه را می توان از تشبیه حذف کرد .

مثال : «دانش همچون چراغ است .» --> (حذف وجه شَبَه)

«دانش، چراغی روشن است .» --> (حذف ادات تشبیه)

«دانش، چراغ است .» --> (حذف وجه شَبَه و ادات تشبیه)

نکته ۳ : گاهی مشبه به و مشبه با کسره به یکدیگر می پیوندند که به آن «اضافه تشبیهی» گفته می شوند .

مثال : «چراغ دانش، کیمیای عشق، مروارید اشک، نرگس چشم، باران رحمت».

اغلب در اضافه های تشبیهی، ابتدا مشبه به و سپس مشبه به کار برده می شود .

فرستنده : کاظم عیارزاده

 

مناظره ی حافظ و صایب تبریزی و شهریار و رند تبریزی

 

حافظ شیرازی

اگـر آن تـرک  شیرازی بـه دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بـخارا را


صائب تبریزی

اگـــر آن تـــرک شـیرازی  بـــه دست آرد  دل مـــــا را
بــه خــال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نــه چـون حـافظ کـه می بخشد سمرقند و بـخارا را


شهریار تبریزی

اگـــــر آن تــــــرک  شیرازی  بـــه دست آرد دل مــــا را
بـــه خـــال هـنـدویـش بخـشم تــمــام  روح و اجـــزا را
هــر آنکس چـیز می بخشد بـه سـان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سـر و دسـت و تـن و پــا را به خــاک گور  می بخشند
نـــه بـــر آن تـــرک شـیرازی کـــه بــرده  جـمله دلها را


رند تبریزی

اگــــر آن تـــــرک شیرازی بـــه دست آرد دل مـــا را
بــهــایـش هـــم بــبـــایـــد او بـبخشد کل دنیـــــا را
مـگــر مـن مـغـز خــر خــوردم در این آشفته بــازاری
کــه او دل را بــه دست آرد ببخشم مــن بــخارا را ؟
نه چون صائب ببخشم من سر و دست و تن و پا را
و نــــه چـــون شهریـــارانم بـبـخشم روح و اجــزا را
کـــه ایـن دل در وجـــود مــا خــدا داـند که می ارزد
هــــزاران تــــرک شیـراز و هـــزاران عشق زیــبــا را
ولی گــر تــرک شـیــرازی دهـد دل را به دست مــا
در آن دم نــیــز شـــایـــد مـــا ببخشیمش بـخـارا را
کــه مــا تــرکیم و تبریزی نه شیرازی شود چون مـا
بـــه تــبــریــزی هـمـه بخشند  سمرقـند و بـخـارا را

 فرستنده:مصطفی شاهین

 

 

عروض و قافیه

 

سلام

 

مطالبی كه واستون در این وبلاگ قرار می دهم در مورد علم عروض(وزن در شعر فارسی) است كه خودم از این علم لذت كافی را  می برم و امیدوارم شما هم از این لذتی كه خودم دارم شما هم داشته باشید.

 

میدونم برای بعضی ها این علم نا اشنا است و با خواندن آن در ذهنتان یك علامت تعجب ایجاد می شود اما هدف این وبلاگ این است كه علامت تعجب را در ذهنتان پاك كند و شما را با این علم شیرین آشنا سازد و امیدوارم لذت كافی را از این علم ببرید.

 

وزن در شعر عبارت است: از نظمی  در اصوات گفتار،مثل وزن شعر فارسی كه بر مبنای كمیت هجاها یعنی نظم میان هجاهای كوتاه و بلند است.

 

عروض علمی است كه قواعد تعیین اوزان شعر (تقطیع) و طبقه بندبی اوزان را، از نظر جنبه ی نظری و علمی به دست می دهد.

 

واحد وزن:واحد وزن در شعر فارسی و بسیاری از زبان های دیگر مصراع است لذا وزن هر مصراع شعر در این زبان ها  نمودار وزن مصرا ع های دیگر است، و وقتی شاعر مصراع اول را سرود به ناچار بقیه مصراع ها را در همان وزن باید بسراید.

 

واحد وزن در شعر عرب بیت است.

 

قواعد تعیین وزن :

 

برای تعیین وزن یك شعر چهار قاعده باید در نظر گرفت:

 

۱ - درست خواندن شعر و درست نوشتن آن

 

طاعت آن نیست كه بر خاك نهی پیشانی      صدق پیش آر كه اخلاص به پیشانی نیست

 

را وقتی درست بخوانیم (طاعت آن) به صورت (طاعتان) تلفظ میشود. در تعیین وزن شعر باید خط را تا ممكن است به صورت ملفوظ نزدیك كرد این خط ،خط عروضی نام دارد.در نوشتن شعر به خط عروضی رعایت چند نكته لازم است:

 

۱) اگر در فصیح خواندن شعر همزه ی آغاز هجا (وقتی قبل آن صامتی باشد)تلفظ نشود در خط نیز همزه را باید حذف كرد چنان كه در شعر فوق (طاعت آن) با حذف حمزه به صورت (طاعتان) تلفظ می شود.

 

۲) در خط عروضی باید حركات(مصوت های بلند) گذاشته شود(حركاتی مانند مصوت بلند همیشه دومین حرف هجا است). كلماتی مانند (تو) (دو) به صورتی تلفظ میشوند باید نوشته شوند.

 

۳)‌ حروفی كه در خط هست اما به تلفظ در نمی آید در خط عروضی حذف میشود. مانند(خویش) كه به این صورت نوشته می شود. (خیش)

 

۴) قبلا گفتیم كه مصوت دومین حرف هجا است لذا حروف (و) (ا) وقتی دومین حرف هجا است مصوت هستند و دو حرف به حساب می آید. به عنوان مثال (سار)

 

۵) حرفی كه به صورت مشدد تلفظ شود باید به صورت دو حرف نوشته شود مانند عزّت كه باید به صورت عززت نوشته شود.

۲ -  تقطیع هجایی: یعنی تجزیه ی شعر به هجا ها و اركان عروضی و نخست به تقطیع هجایی می پردازیم و سپس به تقطیع اركان.

منظور از تقطیع هجایی مشخص كردن هجاهایی شعراعم از كوتاه،بلند و كشیده است.برای این كار ابتدا باید هجاهای شعر را به دقت جدا،و مرز هر هجا را با خط عمودی كوتاهی مشخص كرد مانن شعر زیر:

م/رن/جان/د/لم/را/ك/این/مر/غ/وح/شی

ز/با/می/ك/بر/خا/ست/مش/كل/ن/شی/ند

سپس علامت هر هجا زیر آن آورده می شود یعنی زیر:

 الف)هجای دو حرفی (كوتاه) علامت

ب)هجای سه حرفی(بلند) علامت-

ج)هجای چهار حرفی یا پنج حرفی (كشیده - (

هجای پایانی اوزان شعر فارسی همیشه بلند است و اگر به جای آن هجای كشیده یا كوتاه بیاید حكم هجای بلند را دارد.حال شعرفوق را، علامت هر هجا را زیر آن میگذاریم:

م/رن-/جان-/د/لم-/را-/ك/این-/مر-/غ/وح-/شی-

ز/با-/می-/ك/بر-/خا-/ست/مش-/كل-/ن/شی-/ند-

۳ - تقطیع به اركان:پس از تقطیع هجایی می بینیم كه علامت های هجاها دارای نظم خاصی هستند،فی المثل اگر در هجاهای هر مصراع شعر فوق دقت كنیم، نظمی در آن میبینیم،نظمی تكراری (اگر تكرارنبود متناوب می گویند) به این صورت كه اگرآنها را سه تا سه تا جدا كنیم در میابیم كه هر مصرع از تكرار چهار بار

(--∪) تشكیل شده است :

--∪/--∪/--∪/--∪

اگر شعر: ای ساربان آهسته ران كارام جانم می رود  

وان دل كه با خود داشتم با دل ستانم می رود

را تقطیع هجایی كنیم به این صورت در میاید:

ای-/سا-/ر∪/بان-/آ-/هس-/ت∪/ران-/كا-/را-/م∪/جا-/نم-/می-/ر∪/ود-

هجاهای هر مصرع شعر فوق را اگر سه تا سه تا جدا كنیم نظمی در آن نمیبینیم ولی اگر چهارتا چهار تا جدا كنیم نظم آن ها اشكار میشود، به این صورت كه از تكرار چهار بار (-∪--/-∪--/-∪--/-∪--)  تشكیل شده است.در جدا كردن هجاها باید دقت كافی را به كار برد زیرا اگر در جدا كردن هجاها اشتباه رخ دهد نظم شعر به هم میریزد.

حال اگر وزن شعر مرنجان دلم را كه این مرغ وحشی را ببینیم متوجه می شویم كه یك هجای كوتاه و دو هجای بلند چهار بار،تشكیل شده است،آسانتر این است كه بگوییم از چهار بار مثلا((ت تن تن)) یا (ددم دم)  درست شده است. و بگوییم شعر فوق بر وزن (ددم دم ددم دم ددم دم ددم دم )است.از طرفی چون در صرف زبان عرب همه ی كلمات را با فعل می سنجد در عروض عربی و فارسی،هم وزن هجاهای جدا شده ی هر مصراع را(كه نمایانگرنظم وزن هستند) از فعل ساخته اند فی المثل(فعولن) را هم وزن(--∪) آورده اند و لذا شعر فوق بر وزن(فعولن فعولن فعولن فعولن) می شود.و به جای (---) مفعولن ساخته شده است و به همین دلیل قالب های دیگر ساخته شده است.

مهم ترین اركان عروضی فارسی ۱۹ تاست كه عبارت اند از:

 الف) اركانی كه در آغاز و میان و پایان مصراع می آیند:

۱) فاعلاتن= -∪--

۲) فاعلن= -∪-

۳)مفاعیلن= ∪---

۴)فعولن= ∪--

۵)مستفعلن= --∪-

۶)مفعولن= ---

۷)فعلاتن= ∪∪--

۸)فعلن= ∪∪-

۹)مفاعلن= ∪-∪-

۱۰)مفتعلن= -∪∪-

۱۱)فع لن=فاعلن --

ب)اركان غیر پایانی كه در آخر مصراع قرار نمی گیرند.آخرین هجای هر یك از این اركان كوتاه است.

۱)فاعلات= -∪-∪

۲)فعلات= ∪-∪∪

مفاعیل= ∪--∪

مستفعل= --∪∪

۵)مفعول= --∪

۶)مفاعل= ∪∪-∪ 

ج)اركان پایانی كه فقط در آخر مصراع می آیند.

۱)فعل= ∪ -

۲)فع= -

۴ -  چهارمین قواعد تعیین وزن عبارت است:

اختیارات شاعری: چنان كه در مثال های قبل دیدیم وزن شعر فارسی بسیار منظم و دقیق است و نظم و تساوی هجاها در مصراع یك شعر دقیقا رعایت می شود.البته شاعر در سرودن شعر اختیاراتی دارد كه به ضرورت از آنها استفاده میكنند.اختیارات شاعری بر دو گونه است زبانی و وزنی

۱. اختیارات زبانی:در هر زبانی بعضی كلمات دارای دو یا احیانا چند تلفظ هستند و گوینده اختیار دارد هر كدام را كه میخواهد به كار ببرد

۲. امكان حذف حمزه:در فارسی اگر قبل از حمزه ی آغاز هجا،حرف صامتی بیاید،حمزه را میتوان حذف كرد مثلا كلمه ی یك هجایی( آب )كه با حمزه شروع شده اگر قبل از آن صامتی (ر) بیاوریم همزه را میتوان حذف كرد.مثلا (در-/ آب-∪ )را بگوییم (د ∪/ راب∪- )در شعر زیر:

در آن حال پیش آمدم دوستی

كزو مانده بر استخوان پوستی

د(∪) /ران-/حا-/ل∪/پی-/شا-/م∪/دم-/دو-/س-/تی-

هجای واژی( د)در اصل مصوت بلند بوده است كه بر طبق این قاعده بر هجای كوتاه تبدیل شده است تا هجای دو مصراع یكسان و وزن درست باشد زیرا اگر (درآن) تلفظ میكرد،هجای اول مصراع اول بلند بود و حال آن كه هجای اول در مصراع دوم كوتاه است

۲. تغییر كمیت مصوت ها: شاعر در موارد خاصی مختار است كه به ضرورت وزن شعر، مصوت كوتاه را بلند و یا مصوت بلند را كوتاه تلفظ كند

الف)  بلند تلفظ كردن مصوت های كوتاه:مصوت كوتاه پایان كلمه را به ضرورت وزن می توان كشیده تلفظ كرد تا مصوت خای بلند به حساب آید.

نبینی باغبان چون گل بكارد

چه مایه غم خورده تا گل برآید

ن∪/بی-/نی(∪)/با-/غ∪/بان-/چن-/گل-/ب-/كا-/رد-

چ∪/ما-/ی∪/غم-/خ∪/رد-/تا-/گل-/ب∪/را-/رد-

چنان كه ملاحظه میكنید هجای سوم در دو مصراع متفاوت است، هجای سوم در مصراع اول بلند و كوتاه نمی شود اما هجای كوتاه مصراع دوم را طبق قاعده می توان بلند تلفظ كرد.

ب) كوتاه تلفظ كردن مصوت های بلند:هر گاه پس از كلمات مختوم به مصوت های بلند( و) یا (ی) مصوتی بیاید شاعر اختیار دارد كه مصوت های بلند (و) یا( ی) را كوتاه تلفظ كند تا كوتاه به حساب بیاید. مثال:

در چنان روز مرا آرزویی خواهد بود

آرزویی كه همی داردم اكنون پژمان

در-/چ∪/نان-/رو-/ز∪/م∪/را-/آ-/ر∪/زو(∪)/یی-/خا-/هد-./بود-

آ/ر/زو/یی/ك/ه/می/دا/ر/د/مك/نون/پژ/مان

چنان چه ملاحظه می كنید هجای دهم مصراع اول بلند است كه طبق قاعده كوتاه تلفظ شده است. 

۲) اختیارات وزنی:اختیارات زبانی فقط تسهیلاتی در تلفظ برای شاعر فراهم می كند تا به ضرورت وزن از آن استفاده كند بی آن كه موجب تغییری در وزن بشود،اما اختیارات وزنی امكان تغییراتی كوچك در وزن را به شاعر می دهد.تغییراتی كه گوش فارسی زبانان آنها را عیب نمی شمارند.اختیارات وزنی بر چهار گونه است:

۱: بلند بودن هجا آخر مصراع:آخرین هجا آهر مصراع بلند است و شاعر می تواند به جای آن هجا كشیده كوتاه بیاورد مثلا در شعر سعدی:

سرو را مانی و لیكن سرو را رفتار نه     

  ماه را مانی و لیكن ماه را گفتار نیست         

  گر دلم از شوق تو دیوانه شد عیبش مكن   

  بی نقصان و زر بی عیب وگل بی خوار نیست 

آخرین هجا در مصراع اول كوتاه و در مصراع دوم وچهارم كشیده است بی آنكه موجب اختلافی در وزن شود. پس در پایان مصراع فرقی میان هجا كشیده و بلند نیست و همیشه بلند به حساب می آید(در اوزان دوری همین مصداق حكم می كند)هیچ یك از شاعران میان این سه نوع هجا در پایان مصراع فرقی نمی گذارند و هجای كشیده و كوتاه را در حكم هجا بلند می گیرند اما در عروض سنتی به غلط میان هجا بلند و كشیده در پایان مصراع فرق می گذارند.

۲: ركن اول بعضی از اوزان ، ∪∪-- (فعلاتن)است :

∪∪--/∪∪--/∪∪--/∪∪-(فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن)،یا

∪∪--/∪-∪-/∪∪- (فعلاتن مفاعلن فعلن) وغیره.شاعر در سرودن شعر به جای ∪∪-- (فعلاتن) اول وزن می تواند -∪-- (فاعلاتن) بیاورد،یعنی هجای كوتاه اول ∪∪-- را به هجای بلند تبدیل كند اما عكس این درست نیست مثلا  سعدی در وزن:

--∪∪/--∪∪/--∪∪/--∪∪ این شعر را سرود است:

من ندانستم  از كه تو بی مهر و وفایی        عهد نا بستن از آن به كه ببندی و نپایی

اگر این شعر را تقطیع هجایی كنیم میبینیم كه وزن مصراع اول و دوم شعر با -∪-- (فاعلاتن)شروع شده وحال آنكه در اصل وزن ∪∪-- (فعلاتن) بوده است.

این اختیار وزن بسیار رایج است، حتی ممكن است در تمام مصراع  اول شعر نیز صورت بگیرد.

۳: شاعر می تواند به جای دو هجای كوتاه میان مصراع ،یك هجای بلند بیاورد یعنی شاعر به جای  ∪∪- (فعلن) میتواند -- (فع  لن) بیاورد.

هر چه داری اگر به عشق دهی        كافرم گر جوی زیان بینی

هَر-/چ∪/دا-/ری-/اَ∪/گر-/ب∪/عش-/ق∪/دَ∪/هی-

كا/ف/رم/گر/ج/وی/ز/یان/بی/نی

همان طور كه  ملاحظه می كنید علامت هجا های(د) و (ق) كوتاه هستند كه طبق قاعده بلند تلفظ می شود.

۴: قلب: شاعر به ضرورت وزن می تواند یك هجای بلند  و یك هجای كوتاه كنار هم را جا به جا كند یعنی به جای (-∪)  می تواند (∪-) بیاورد یا بر عكس. كاربرد این اختیارشاعری كم است و آن هم در (-∪∪-)(مفتعلن) و (∪-∪-)(مفاعلن) رخ می دهد:

كیست كه پیغام من به شهر شروان برد         یك سخن از من بدان مرد سخندان برد

كی-/ست∪/ك∪/پی-/غا-/م∪/من-/ب∪/شه- /ر∪/شر- /وان-/ب∪/رد-

یك/س/خ/نز/من/ب/دان/مر/د/س/خن/دان/ب/رد

همان طور كه ملاحظه می كنید  اصل وزن مفتعلن -∪∪- است كه به مفاعلن ∪-∪- تبدیل شده است.

فرستنده : کاظم عیارزاده

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1882
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
ن : [cb:post_author_name]
ت : [cb:post_create_date]

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلیه پاورپوینت ها و فایل های کلاس اول دبیرستان و آدرس grade1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com